امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات روزهای انتظار

شروع مرارت های شیرین مادر شدن

1392/11/14 14:05
نویسنده : مریم
550 بازدید
اشتراک گذاری

به محض این که وارد ماه سوم شدم روزای سخت هم از راه رسید. روزایی که نمی تونم غذا بخورم. هیچ بویی رو نمی تونم تحمل کنم. حوصله هیچ چیز و هیچ کس رو ندارم. بوی همه چی آزارم میده . نمی تونم غذایی که درست می کنم رو بخورم. کلافه

دوست ندارم خونه کسی برم یا حتی با کسی تلفنی حرف بزنم. دوست دارم تنها باشم و بخوابم. هر سری که می رم دکتر فقط می گه داری وزن کم میکنی و مرتب افت فشار.

همه اینا سختی هایه که یه صدف می کشه برای پرورندون مروارید درونش. عاشقتم مروارید کوچولوی مامان. جونم به جوونت بنده. من اگه ضعیف میشم اگه دارم اذیت میشم فدای تک به تک سلولهای بدنت. تو هر چی کم داری از بدن مامان بگیر عزیز دلم.

اصلا خدا این تاج رو به همین دلیل به سر من و تموم مادرای دنیا گذاشته که از خودمون بگذریم تا تو و تموم نی نی های دیگه دنیا رشد کنید و پا به این دنیا بذاری.

اون وقت میشی گرمای زندگی من و بابا.

مراقب خودت باش فرشته کوچولوی من. ماچقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

mamane YaSnA
12 بهمن 92 15:13
salam azizam narahat nabash in 9 mah ham b salamati migzare faghat Omid dashte bash in halat ham adiye pishe ma ha biya
مهربون
21 بهمن 92 23:49
یک دنیا تبریک دوست عزیزم ایشالله به سلامتی و دل خوش این دوران بگذره و زودی حالت بهتر بشه
فاطمه
28 بهمن 92 14:46
سلام مریم جان خیلی برات خوشحالم ایشالله که 9 ماه زیبا رو تجربه کنی و بعد نی نی سالم و صالح داشته باشی خیلی التماس دعا داریم.[سلام فاطمه جون خوبی عزیزم مرسی قربونت برم ان شاءالله قسمت خودت]