امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات روزهای انتظار

روزهایی که گذشت 11

1392/9/25 10:10
نویسنده : مریم
702 بازدید
اشتراک گذاری

دوباره رفتم پیش یه دکتر جدید. چیزی که توی این 2 سال فهمیدم اینه که متاسفانه اغلب دکترای ما بیشتر از این که به مسئولیتی که در برابر بیمارشون دارن متعهد باشن به جیبشون متعهدن. باورتون نمیشه من تا اینجا پیش هر کدوم از دکترا که رفتم فقط جلسه ی بعدی رو هماهنگ می کردن که پول ویزیتو بگیرن. اونایی که توی مطبشون دستگاه سونوگرافی دارن که دیگه هیچی حسابی کار و کاسبی راه انداختن و یه جلسه در میون سونو میکنن و حداقل 60 تومن ویزیت میگیرن.

ای بابا کاش حداقل فایده داشت.........

رفتم پیش این آقای دکتر جدید. خیلی پیر بود. اما خانومایی که اونجا نشسته بودن میگفتن خیلی با تجربه است و یه خانومی که تقریبا سن دار هم بود می گفت منو این آقای دکتر به دنیا آورده الان اومدیم برای نوه ام. !!!!!!!!!!!!

خلاصه ایشون مدارک رو دیدن و گفتن تات معاینه نکنم نمی تونم نظر قطعی بدم و چون من پریود بودم نمی تونست معاینه کنه. بعد در کنال تعجب گفت سری بعد که اومدی نمیخواد ویزیت بدی. یه سری آزمایش جدید که شامل آنزیمهای کبدی و همچنین پرولاکتین بود رو بهم داد و سونوگرافی نوشت و قرار شد بعد از آماده شدن اونا برم پیشش. هفته بعد آزمایشهام آماده نشده بود اما جواب سونو که نوشته بود فقط یه فولی 14 دارم و بقیه تخمدان پر از کیستهای ریز هستش رو بردم و بعد به دقت معاینه کرد. گفت عفونت نداری. رحمت رو به عقب هستش و مدل نزدیکی رو به هم گفت که چه طوری باشه شانس بارداری افزایش پیدا میکنه. بعد قرار شد یه سری کیت به نام کیت تخمک گذاری رو بخرم و با جواب آرمایشها برم پیشش.

سه روز بعد که رفتم میشد روز یازدهم پریودم گفت از همین امروز این کیتها رو بذار و چک کن ببین کی مثبته هر روز که مثبت شد 12 تا 24 ساعت بعدش تخم می کنی !!!!!!!!!

من از همون روز تا پایان روز بیستم چک کردم شکر خدا هر روز مثب بود !!!!!!!!!! بعد تماس گرفتم با خانوم منشیش گفتم این که داره هر روز مثبت نشون میده گفت دکتر میگه غلظت FSH,LH خونت زیاده برای همین مثبت میشه.

پس من چه خاکی بر سر کنم. هیچی دیگه گفت هر شب یا یک شب درمیون اقدام......... وای خدایا تو این سرما......

منم گوش کردم به حرفش اما این بارم نشد. دکتر گفته اگه شدی بیا تا بهت بگم چه کنی. دیروز بی بی چک گذاشتم منفی بود.  امروز روز 31 پری هستم و منظرم که تشریف نحسشو بیاره. اما واقعا کلافه ام. درد دارم. از همه بدتر که باید سر کار هم بیام کلا هم که میرم. اه نمی دونم چرا اینقدر دورو برم رو شلوغ کردم.

بله دوستان این خلاصه ای بود از روزهایی که گذشت. الان فقط امیدم به درگاه خدا و چشمم به کرم و محبت آقا امام حسین هستش.

خدایا به حق این روزای عزیز دل همه زنای منتظر نی نی رو شاد کن.

الهی آمین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

پرتو
25 آذر 92 15:58
عزیزم انشاالله به زودی نینی گلت میاد توو دلت و برات می مونه توکل بر خدا
غزال
26 آذر 92 18:08
مریم جون امیدت به خدا باشه عزیزم!!! امیدوارم همهٔ مشکلاتت به زودی حل بشه و خدای مهربون یه نی نی سالم بهت بده
فاطمه
30 آذر 92 10:08
سلام عجب وبلاگ خوش قدمی تا تاسیس شد صاحبش مامان شد خیلی خیلی بهت تبریک میگم خیلی التماس دعا دارم خیلی ایشالله که 9 ماه زیبا رو تجربه کنی ایشالله بعد از 9 ماه زیبا نی نی سالم و صالح تو بغلت باشه خدا برات حفظش کنه [فاطمه جونم مرسی مهربونم. قربون اون صفا و محبتت برم. خیلی خوشحال تر از بچه دار شدنم خوشحالم از اینکه با تو آشنا شدم. جدا یکی از عزیزترین دوستایی هستی که تا حالا داشتم با اینکه تا حالا فقط یه عکس ازت دیدم و صدای قشنگت رو نشنیدم. بهترین ها رو برات از خدا میخوام فاطمه جونم. تو باید منو دعا کنی. تو بنده خوب خدایی]