امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات روزهای انتظار

سال جدید

1393/1/17 14:32
نویسنده : مریم
185 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

بالاخره تعطیلات عید تموم شد. من از 27 اسفند نرفتم سرکار. رفتیم مشهد و برای تحویل سال کنار امام رضا بودیم.به جرات می تونم بگم که توی کل اون مدتی که مشهد بودیم فقط زمانی که رحم می رفتم بهم خوش می گذشت. بنا به یه سری دلایل به جز زیارت سفر جالبی نبود. تعطیلات عید هم که تا روز 11 فروردین با خونواده همسرم گذروندم. نمی خوام دیگه بهش فکر کنم. بعدش هم تا پایان تعطیلات یعنی روز 15 فروردین پیش مامانم بودم. کلا بر خلاف انتظارم اصلا این تعطیلات رو دوست نداشتم.

روز جمعه 15 فرودین سال 93 اولین ضربه پسرم رو احساس کردم. شیرین ترین حسی که به نظر من هر زنی توی زندگیش تجربه می کنه همینه. خدا رو شکر قلب پسرم ابراز وجود می کنه.

شنبه 16 فروردین هم رفتم برای آزمایش قند و بعد از ظهر هم رفتم برای سونو که گل پسرمو ببینم. خدا رو شکر همه چی خوب بود و آروم خوابیده بود.

راستی توی تعطیلات عید یکم برای پسرم خرید هم کردم. دوستشون دارم و منتظر روزایی هستم که لباسایی که براش خریدم رو بهش بپوشونم.

روزهای انتظار  دیدن تو اگر چه سخت اما شیرین می گذره نازنینم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان
7 اردیبهشت 93 10:31
سلام دوست گلم وبلاگ زیبایت را خواندم .خوشحال میشوم که بیشتر با همدیگر آشنا شویم
مامان
9 اردیبهشت 93 15:38